چون درد فراق در جهان چیست؟
در آثار بیارند که امیرالمومنین علی علیه السلام روزی به زیارت بیرون رفت بر سر گور فاطمه.می گریست می گفت:
چه بودست؟ و دوست را چه رسیدست؟که سلام می کنم و می پرسم و جواب نمی دهد؟ هاتفی آواز داد که دوستت می گوید: چون جواب دهم، که مُهر مرگ بر دهنم نهاده، در میان سنگ و خاک تنها بمانده، و از خویش و پیوند باز مانده، از من به تو درود باد. آن نظام دوستی و پیوستگی امروز میان ما از هم فرو ریختست. و قلاده ی آن از هم بگسستست.
علی(ع) از سر آن رنجوری بر خاست و می رفت و این بیت می گفت:
لکل اجتماع من خلیلین فرقه و کل الذی دون الفراق قلیل
و ان افتقادی و حنا بعد واحد دلیل علی ان لا یدوم خلیل *
چون درد فراق در جهان چیست ، بگو عاجز ز فراق نا شده کیست،بگو
گویند مرا که در فراقش مگری آن کیست که از فراق نگریست ، بگو
* میان هر اجتماعى از دو دوست فراق حاصل مىشود، و اساساً کم اتفاق مى افتد که بین دوستان جدایى نیفتد.
اینکه من یکی را پس از دیگری از دست می دهم نشان آن است که هیچ دوست جاوید نمی ماند.
از کتاب نوا خوان بزم صاحبدلان «گزیده ی کشف الاسرار و عده البرار»